سه پوزِ سه سرِ شش چشم

ساخت وبلاگ
این قضیه که مسائل عمده تاریخ معاصر ایران در شهرها و مناطق مختلف به شکل های نسبتا متفاوتی ظهور پیدا کرده امری مسلم است. با این حال چنین قضیه آشکاری کمتر مورد تامل و چرایی نظری قرار گرفته و اغلب به بررسی های تاریخی و وقایع نگاری (آن هم از سوی محققان تاریخ و تاریخ محلی و نه پژوهشگران نظری) محدود مانده است. فی المثل مشروطه تبریزی مسلم است که با مشروطه اصفهانی تفاوت دارد(البته اگر با مساحمه به کاربرد این نوع موصوف و صفت نگاه کنیم)، با این حال تفاوت های این دو نوع مشروطه اغلب در کتب اصالتا تاریخی قابل ردیابی است. در همین زمینه، یکی از جریان های برجسته تاریخ معاصر و خصوصا تاریخ جنوب کشور، حرکتی است که به رهبری آیت الله سید عبدالحسین لاری در ایالت فارس (شامل فارس و بوشهر امروزی) انجام گرفت. دامنه این حرکت تا آنجا بود که در عهد استبداد صغیر، آیت الله سیدمرتضی علم الهدی (مشهور به مجتهد اهرمی) به دستور میرزای لاری و به حمایت تفنگچیان عمدتا تنگستانی و دشتی توانستند بوشهر را تصرف کرده و کنترل اداره های بوشهر را در دست بگیرند. فراز و فرود آن مقطع تاریخی خودش ماجرای جداگانه ای است که پرداختن به آن تنها به زیاده گویی منتهی می شود. آنچه در این حرکت کلی معنادار است، انگاره هایی است که نه تنها در نسبت با زمانه پدید آمده اند، بلکه امکان تحقق بسیاری از کنش ها را نیز فراهم کردند. به عنوان مثال در تمام کشور ایران تجار متدینی که غیرت دینی داشته و عازم سفر عتبات باشند بسیار بوده اند. اما چه می شود که گروهی از تجار جنوب فارس(منطقه لارستان با ویژگی های جغرافیایی و معرفتی معنادار آن) نزد آخوند خراسانی رفته و تقاضای فرستادن عالم می کنند؟ این دست پرسش ها می تواند برخی از واقعیت های تاریخی به ظاهر بی اهمی سه پوزِ سه سرِ شش چشم...ادامه مطلب
ما را در سایت سه پوزِ سه سرِ شش چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8vav-e-halie8 بازدید : 3 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 12:46

سال نود و نه به خاطر کرونا، موعد دفاع پایان نامه ها یک ماه بیشتر شد. مهر ماه همان سال من و رفقا توی اتاق مطالعه یکی از طبقات خوابگاه جدید به نهایت سرعت مشغول نوشتن پایان نامه بودیم. جمع اصلی همین رفقای خودمان بود ولی چند نفر دیگر هم به آن اتاف مطالعه می آمدند. با یکی از آنها بیشتر رفیق شدم. دولت جدید که آمد، دوست ما هم رفت هرمزگان ور دست جناب دوستی، استاد فعلی هرمزگان و همان کسی که دقیقا امروز مصاحبه اش را در مورد احداث شهرهای جدید در خلیج فارس و دریای عمان دیدم و خواندم.  https://www.isna.ir/news/1402111511461/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%B2%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%AD%D8%AF%D8%A7%D8%AB-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%AE%D9%84%DB%8C%D8%AC-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D9%88-%D9%85%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%A8%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%AF الغرض، من اگر جای آن دوستمان بودم، هر چه داشتم می گذاشتم که چنین تصمیمی اجرا نشود. اینکه چرا و به چه دلیل بماند برای یک فرصت دیگر. نکته مورد توجه من اینجاست که بسیاری از مسائل به ظاهر بی اهمیت در دانشگاه، می توانند در افقی فراتر از تصورات ما موثر باشند. اگر روحیه توجه به مسائل بومی و مشکلات مردمان همه ایران در دانشگاه پررنگ می شد، احتمالا یک چندی از فارغ التحصیلان دانشگاه که اینطرف و آن طرف مشغول فعالیت اند (مثل همین دوستی که مثال زدم) می توانستند کمی برای مردم آنجا منشا اثر باشند و چه بسا کمی دهان همیشه باز آدم هایی که تعصب دارند «چپ» بنامیمشان بسته شود. (و البته خیلی آدم های دیگر که عجالتا اینجا مشت را نمونه خروار مثال زدم) اما در واقعیت چه می سه پوزِ سه سرِ شش چشم...ادامه مطلب
ما را در سایت سه پوزِ سه سرِ شش چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8vav-e-halie8 بازدید : 13 تاريخ : شنبه 5 اسفند 1402 ساعت: 21:49

آتش بدون دود تمام شد. همین چند لحظه پیش. خدا نادر ابراهیمی را رحمت کند.  در نهایت احترام به نظر دیگران، حیفم می آید که نگویم آلنی اوجای آتش بدون دود به قدر برادر بزرگترش پالاز اوجا برایم جذابیت نداشت. سلیقه است. خیلی قابل مذاکره نیست. اما برای من هنوز «بر جاده های آبی سرخ» رمان و جهان بزرگتری است. هر چند که ناقص ماند و تمام نشد. و هر چند که این حرف هیچ دخلی به موطنم ندارد. کاش بچه های بوشهر و علاقه مندان نادرابراهیمی می رفتند یقه ابراهیم حاتمی کیا را می گرفتند که نهایت کارش از کسب امتیاز ساخت نسخه مصور بر جاده های آبی سرخ به کجا رسید... یا حداقل اگر به این کار تمایلی نداشت، ادامه داستان را -ولو در قالب نوشته های چرک نویس ابراهیمی و در صورتی که واقعا به آنها دسترسی داشت- برایمان آشکار کند. هر چند که خود نادر ابراهیمی گهگاه از میانه داستانش انتهای آن را لو داده بود.  دوست داشتم به همین بهانه از رمان های دوست داشتنی ام هم بنویسم و جای آثار نادرابراهیمی را میانشان نشان بدهم. اما به حرمت آقای نادر ابراهیمی بزرگ به همین بسنده شد. سه پوزِ سه سرِ شش چشم...ادامه مطلب
ما را در سایت سه پوزِ سه سرِ شش چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8vav-e-halie8 بازدید : 14 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 12:52

هو الملک تقابل در قضایا بر سه قسم است: تضاد/ تداخل تحت تضاد/ تناقض اولی تفاوت در کیفیت است. دومی تفاوت در کمیت. سومی در کیفیت و کمیت وقتی جهان غرب شروع کرد به گرفتن عالم، تضادی جدی آشکار شد. خیلی آشکار تر و خیلی جدی تر از تمام تضاد های قبلی فی المثل میان ایران و عثمانی. به هر حال ما ایرانی ها یا می بایست ایرانی می بودیم یا غربی. هر دو تا با هم مشکل را پیچیده تر می کرد کما اینکه کرد و تجربه نشان داد این شکاف به راحتی قابل پرشدن نیست. دیالکتیک و انواع و اقسام روش ها برای جبران این شکاف، آخر به دیوار بسته خورد و می خورد. البته نه اینکه آدم نمی تواند هم از سنت خودش بهره بگیرد هم از فواید دنیای جدید استفاده کند. اما به تمامی ایرانی بودن و به تمامی غربی بودن از یک بازه و حدود زمانی نا ممکن شد. طوری که حتی اگر الان خیلی هم ایرانی باشیم، نهایتا پوزخندی از زندگی غربی پشت شیشه زندگیمان ظاهر می شود. به این می گویند واقعیت تحمیلی. حالا هر چقدر هم که ادعا کنیم. پس از اینکه رسانه های اجتماعی عالَم گیر شدند و مفاهیمی مثل جهانی شدن و محلی بودن و بومی گرایی و ... امکان ظهور و طرح پیدا کردند، بخش دیگری از مسئله بغرنج قبلی آشکار شد. رابطه امر محلی و امر جهانی یا امر جزئی و امر کلی، رابطه تقابل بود. بدون اینکه امر محلی زیرسایه امری جهانی قرار بگیرد، محلی بودن بی معناست. اگر هم کسی به اسم محلی بودن بخواهد از زیر چتر جهانی بودن به طور مطلق در بیاید اساسا از جنبه آدمیت ساقط محسوب می شود مثل قبیله های اصطلاحا وحشی. فلذا چاره ای جز جهانی شدن نیست. اینترنت جهانی است. لباس یقه انگلیسی جهانی است. «اوکی» جهانی است و ... بوشهر هم وقتی محلی است که در دلمان دست ها را بالا بگیریم و بگوییم یک چیز جهانی و سه پوزِ سه سرِ شش چشم...ادامه مطلب
ما را در سایت سه پوزِ سه سرِ شش چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8vav-e-halie8 بازدید : 14 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 12:52

بهداشت روان، دستکمی از بهداشت تن ندارد. چه بسا اهمیتش چند برابر هم باشد. اما این نکته ظاهرا بدیهی که اغلب ما به راحتی تصدیق می کنیم، عملا قربانی بی توجهی و سهل انگاری ماست. این را می نویسم چون بیماری روان اذیتم می کند و طبق چندین اصل عقلایی، عبرت آموختن از بیماری یکی از مایه های سلامتی است. مصرف بیش از حد محتوا با تلفن های همراه و کامپیوتر و این دسته چیزها، قطعا و یقینا مایه روان رنجوری است. فرقی هم ندارد دنبال خدا بگردید یا خرما یه هر چیز دیگر. دوستان، عزیزان، بزرگواران، نکنید. اگر گذری کردید و این چند خط را خواندید لطف کنید از سرنوشت این برادر کوچکتان عبرت بگیرید. تنها حضور بیش از اندازه در این دنیای رنگارنگ و تو خالی ادراک شما از زمان، مکان، دیگران، خدایتان و خودتان تغییر می دهد.  سه پوزِ سه سرِ شش چشم...ادامه مطلب
ما را در سایت سه پوزِ سه سرِ شش چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8vav-e-halie8 بازدید : 53 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 14:17

آدم ترسو، هر چیزی هست الا دور اندیش. دوراندیشی و ترس جمع شدنی نیستند. ترس، ابدا در پی شناخت فردا نیست. مبهوت و مقهور امروز است و رو به هیچ جایی الا خود ترس ندارد.  اینگونه نیست که دوراندیشی، نام دیگری برای خیال بافی های حسابگرانه باشد. دور اندیشی چشمه ای است از ایمان و اطمینان که میان دریچه محالات می گذرد (و به گمان ما عاجزان گوشه نشین معجزه می آفریند). پس توقع نداشته باش که تک تک سنگریزه های راه از پیش برایت افشا شده باشند. این که راه باید روشن باشد یک چیز است، شانه خالی کردن از زحمت کشف و جستجو چیز دیگر. سه پوزِ سه سرِ شش چشم...ادامه مطلب
ما را در سایت سه پوزِ سه سرِ شش چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8vav-e-halie8 بازدید : 43 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 20:14

تهِ تهِ تهِ تهِ علوم انسانی به مطالعات دینی بر می گرده و مطالعات دینی هم تنها با دغدغه مندی و حیات پرسشگر و نیازمند واقعی میتونه به ثمر بشینه و برامون مثمر ثمر باشه.

من هزینه های زیادی دادم تا این رو بفهمم. اما اگر واقعا فهمیده باشم به تمام هزینه هاش می ارزه. خدا کنه یه روزی هم بتونم بهش عمل کنم.

سه پوزِ سه سرِ شش چشم...
ما را در سایت سه پوزِ سه سرِ شش چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8vav-e-halie8 بازدید : 47 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1402 ساعت: 18:12

من خیلی جدی نزاع های این ایام رو دینی می فهمم. به نظرم افق تحلیل جامعه شناختی یا سیاسی نمی تونه دیگه کفایت داشته باشه. ما خودمون رو در دوگانه فقه و الهیات محصور کردیم. فقه گرایی به دین شناسی سنتی ما مربوطه و الهیات به نگاه های متاثر از پروتستانتیسم و الهیات مسیحی. صحنه واقعی مردم البته چیزی بین اینهاست؛ اما چون مقصد و غایت سرمایه های نمادین جامعه به یکی از این دو سمت داره میل پیدا می کنه، ما مدام شاهد شکاف بیشتر خواهیم بود.حالا این نسبت دوگانه تا حدی برای ملت های دیگه هم وجود داره و اغلب زور یه طرف چربیده.من اما اگه مجبور باشم تو این دوگانه طرف فقه هستم. فقه هر چقدر هم بد و اخ و کوفت و زهرمار باشه احترام داره. نقد به فقه نباید دستمایه نفی فقه بشه مضاف بر اینکه نقد به فقه نیازمند دانش فقهیه و خیلی از ما از جمله خودم اصلا تسلطی بر این دانش نداریم. القصه فقه سنگر مهمیه برای دین. دینداری بدون فقه یه نوع مفهوم پردازی ابلهانه ست.بنابراین به نظرم باید از دوگانه فقه و الهیات (که یک دوگانه جعلی، وارداتی، مزمن و نامیمون هست) فاصله بگیریم و مسئله اسلام فردی/ اسلام اجتماعی رو مطرح کنیم. متاسفانه سکه این بحث ها هم به علت دهه ها حضور پررنگ بروبچه های چپ خیلی تکراری و نخ نما و سطحی شده. اما اگه این دوگانه رو دین شناسانه بپرسیم چی؟ می خوام بگم سکولاریسم تا اونجایی که من دیدم و خوندم و فهمیدم بدون تقلیل معرفتی دینی ممکن نیست. حالا این تقلیل ممکنه مناسک گرا (اصطلاحا و به اشتباه فقهی/ظاهر گرا و ...) بشه و ممکنه نشه (الهیاتی و پروتستانتیسم و ...). بنابراین از اون جایی که مناسک گرایی رو امروز به عنوان فقه جا می زنن، میشه گفت ما وسط بازی افتادیم که دو سمت سرمایه های نمادینش به سکولار بودن می رس سه پوزِ سه سرِ شش چشم...ادامه مطلب
ما را در سایت سه پوزِ سه سرِ شش چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8vav-e-halie8 بازدید : 79 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 12:11

خداوندا در ملک خودت ما را از کسانی که دنبال برتری جویی هستند قرار مده
.
.
.
اینجا جایی است که بعضی از متن هایم را منتشر می کنم. احتمالا این حداقل کاری است که می توانم در این شرایط برای خودم انجام بدهم.

سه پوزِ سه سرِ شش چشم...
ما را در سایت سه پوزِ سه سرِ شش چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8vav-e-halie8 بازدید : 88 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 12:11

چند وقت پیش جبار رحمانی (مردم شناس پسااستعمارگرای ما که اتفاقا خیلی خوب و اتنقادی سعی کرده علوم اجتماعی رو بخونه) توی دانشکده علوم اجتماعی تهران که قلب تپنده این فضاست میاد میگه:« من از تعبیر "تنگنای زندگی" برای توضیح حرفم استفاده می کنم» و بعد هم با آب و تاب توضیح میده که چطور تنگنای زندگی باعث این اعتراضات شدهامروز هم متن محمدرضا کلاهی (که اتفاقا اون هم ارادت خاصی به پسااستعماری ها و مردم شناسی و ... داره) خوندم که داشت توضیح میداد باید از تئوری پردازی های انتزاعی دست برداریم و به میدان رجوع کنیم. بعد هم تاریخ انقلاب رو بر اساس میدان!! به چهار نوع سیاست ورزی تقسیم می کنه و میگه الان وارد فازی شدیم که چنین است و چنان است و چند تا جمله عاطفی احساسی آغشته به کنایه.اینها تازه انتقادی های علوم اجتماعی ما هستن! اولی که میاد بدیهیات میگه. انگار تا الان در فراخنای زندگی بودیم که این چند ماه تنگنای زندگی بر مردم سخت گرفته. پژوهشگر علوم اجتماعی ما یک خط بیشتر از تحلیلگر تلگرامی نمیگه و توضیح نمیده. انگار نه انگار برای توضیح دادن خاص بودگی یه پدیده باید وجوه افتراقش رو برجسته کرد. دومی هم که رسما تخیلاتش رو قی کرده رو "میدان" بیچاره. حسام مظاهری هم که دیگه بماند؛ یه مطلب جدا برای اون باید بنویسم. . . . سوال اصلی اینه که: شوخی می کنن عزیزان؟ دوربین مخفیه؟ سه پوزِ سه سرِ شش چشم...ادامه مطلب
ما را در سایت سه پوزِ سه سرِ شش چشم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8vav-e-halie8 بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 12:11