هو الملک
تقابل در قضایا بر سه قسم است: تضاد/ تداخل تحت تضاد/ تناقض
اولی تفاوت در کیفیت است. دومی تفاوت در کمیت. سومی در کیفیت و کمیت
وقتی
جهان غرب شروع کرد به گرفتن عالم، تضادی جدی آشکار شد. خیلی آشکار تر و خیلی جدی تر از تمام تضاد های قبلی فی المثل میان ایران و عثمانی. به هر حال ما ایرانی ها یا می بایست ایرانی می بودیم یا غربی. هر دو تا با هم مشکل را پیچیده تر می کرد کما اینکه کرد و تجربه نشان داد این شکاف به راحتی قابل پرشدن نیست. دیالکتیک و انواع و اقسام روش ها برای جبران این شکاف، آخر به دیوار بسته خورد و می خورد. البته نه اینکه آدم نمی تواند هم از سنت خودش بهره بگیرد هم از فواید دنیای جدید استفاده کند. اما به تمامی ایرانی بودن و به تمامی غربی بودن از یک بازه و حدود زمانی نا ممکن شد. طوری که حتی اگر الان خیلی هم ایرانی باشیم، نهایتا پوزخندی از زندگی غربی پشت شیشه زندگیمان ظاهر می شود. به این می گویند واقعیت تحمیلی. حالا هر چقدر هم که ادعا کنیم.
پس از اینکه رسانه های اجتماعی عالَم گیر شدند و مفاهیمی مثل جهانی شدن و محلی بودن و بومی گرایی و ... امکان ظهور و طرح پیدا کردند، بخش
دیگری از مسئله بغرنج قبلی آشکار شد. رابطه امر محلی و امر جهانی یا امر جزئی و امر کلی، رابطه تقابل بود. بدون اینکه امر محلی زیرسایه امری جهانی قرار بگیرد، محلی بودن بی معناست. اگر هم کسی به اسم محلی بودن بخواهد از زیر چتر جهانی بودن به طور مطلق در بیاید اساسا از جنبه آدمیت ساقط محسوب می شود مثل قبیله های اصطلاحا وحشی. فلذا چاره ای جز جهانی شدن نیست. اینترنت جهانی است. لباس یقه انگلیسی جهانی است. «اوکی» جهانی است و ... بوشهر هم وقتی محلی است که در دلمان دست ها را بالا بگیریم و ب
گوییم یک چیز جهانی و سه پوزِ سه سرِ شش چشم...
ادامه مطلبما را در سایت سه پوزِ سه سرِ شش چشم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 8vav-e-halie8 بازدید : 14 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 12:52